
نگاهی نو به روان:
نظریه بیناذهنی جسیکا بنجامین و درک جدید ما از آسیب روانی
| نویسنده: نریمان صداقت | دستهبندی: روانکاوی |
| تعداد کلمات: 1145 | تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه |
استیون میچل، یکی از برجستهترین نظریهپردازان روانکاوی، معتقد بود که این رشته از همان ابتدا دارای یک «روح دوپاره» بوده است. در یک سو، مدل سائق فرویدی (Drive Model) قرار دارد که روان انسان را مجموعهای از غرایز ذاتی و بیولوژیک (مانند میل جنسی و پرخاشگری) میبیند که به دنبال تخلیه شدن هستند. در این نگاه که اساس یک روانشناسی تکنفره (One-Person Psychology) است، دنیای روانی یک سیستم بسته است و دیگران در درجه اول ابزارهایی برای ارضای این غرایز به شمار میروند. تعارضها و مشکلات روانی، کشمکشهایی هستند که تماماً در درون ذهن فرد اتفاق میافتند.
اما در کنار این مدل قدرتمند، همواره روایتی دیگر و رقیب نیز وجود داشته است. این روایت که میچل آن را مدل رابطهای (Relational Model) مینامد، معتقد است که انگیزه بنیادین انسان نه ارضای سائق، بلکه نیاز به ارتباط و تعلق به دیگران است. از این منظر، شخصیت ما در بستر روابطمان شکل میگیرد و آسیبهای روانی بیش از آنکه حاصل تعارضات درونی باشند، نتیجه شکستها، کمبودها و الگوهای ناسالم در روابط ما با دیگران، بهویژه در دوران کودکی، هستند. این نگاه، بنیان یک روانشناسی دونفره (Two-Person Psychology) را تشکیل میدهد.
جسیکا بنجامین در چنین بستری ظهور میکند. او نماینده یکی از عمیقترین و پیچیدهترین نسخههای مدل رابطهای است. بنجامین صرفاً نمیگوید «روابط مهم هستند»، بلکه پا را فراتر میگذارد و به قلب این پرسش میزند که چگونه ذهنیت یک فرد در فضای «بین» او و فردی دیگر متولد میشود. او با تلفیق روانکاوی، فلسفه و نظریه فمینیستی، نشان میدهد که ما برای «بودن» نیازمند آنیم که توسط یک ذهن دیگر به رسمیت شناخته شویم. این مقاله به شکلی روان به بررسی مفاهیم کلیدی بنجامین میپردازد تا نشان دهد چگونه رویکرد بیناذهنی او، درک ما را از هویت و دلایل رنجهای روانی متحول کرده است.
مفاهیم کلیدی: آجرهای سازنده نظریه بنجامین
برای فهم نگاه بنجامین، باید با چند ایده اصلی او آشنا شویم:
۱. به رسمیتشناسی متقابل (Mutual Recognition): نیازی بنیادیتر از غذا
بنجامین این ایده را از فلسفه هگل وام میگیرد، اما آن را به زبان روانشناسی ترجمه میکند. به زبان ساده، هر یک از ما نیازی عمیق داریم که توسط دیگری به عنوان یک فرد مستقل و دارای احساسات و دنیای درونیِ منحصربهفرد، دیده و تأیید شویم. اما این کافی نیست؛ ما همچنین نیاز داریم که خودمان نیز بتوانیم دیگری را به همین شکل ببینیم و تأیید کنیم.
این یک خیابان دوطرفه است. به رسمیتشناسی متقابل یعنی: «من تو را به عنوان یک شخص کامل و جدا از خودم میبینم، و تو نیز مرا همینطور میبینی.» این فرآیند، یک تعادل ظریف میان ابراز وجود (اینکه خواستهها و هویت خود را نشان دهیم) و به رسمیت شناختن دیگری است. به گفته بنجامین، رشد سالم در گرو موفقیت در این رقص دونفره است (Benjamin, 1988).
۲. ساختار “فاعل-مفعول” (Doer-Done To): ریشه آسیب روانی
وقتی فرآیند به رسمیتشناسی متقابل شکست میخورد، چه اتفاقی میافتد؟ بنجامین معتقد است که رابطه به یک الگوی خشک و قطبیشده تبدیل میشود که او آن را «ساختار فاعل-مفعول» مینامد.
- تروما (Trauma): تروما صرفاً یک حادثه بد نیست. هسته اصلی تروما، تجربه تبدیل شدن از یک انسان به یک شیء است. در یک تجاوز یا آزار شدید، فرد از جایگاه یک سوژه دارای اراده، به یک مفعول بیاختیار تبدیل میشود. دردناکترین بخش تروما، اغلب همین حس «نادیده گرفته شدن انسانیت» و نبود شاهدی برای تأیید رنج اوست. بهبودی یعنی فرد بتواند در یک رابطه امن (مثلاً با یک درمانگر) دوباره جایگاه انسانی و فاعلیت خود را پیدا کند.
- اختلال شخصیت مرزی: افراد با ساختار شخصیت مرزی، به شکلی دردناک در میان دو قطب نوسان میکنند. آنها از یک سو به شدت نیازمند تأیید و نزدیکیاند (ترس از رها شدن) و از سوی دیگر از صمیمیت زیاد میترسند (ترس از بلعیده شدن و از دست دادن خود). این نوسان شدید، تلاش آنها برای پیدا کردن تعادل در به رسمیتشناسی است، اما معمولاً به بازتولید روابطی میانجامد که در آن یا فاعل هستند یا مفعول، و این چرخه مدام تکرار میشود.
- خودشیفتگی (Narcissism): فرد خودشیفته برای فرار از آسیبپذیری ناشی از نیاز به دیگران، خود را به طور کامل در جایگاه «فاعل» قرار میدهد. دیگران برای او فقط ابزاری برای تأیید خودبزرگبینیاش هستند و هرگز به عنوان انسانهایی مستقل به رسمیت شناخته نمیشوند. این یک دفاع قدرتمند در برابر حس نیاز و وابستگی است، اما به قیمت انزوایی عمیق و احساس پوچی تمام میشود.
در این الگو، دیگر دو فرد مستقل وجود ندارند. یک نفر در جایگاه فاعل (کنترلگر، قدرتمند، کسی که عمل را انجام میدهد) و دیگری در جایگاه مفعول (کنترلشونده، منفعل، کسی که عمل بر او واقع میشود) قرار میگیرد. در این رابطه یکطرفه، ذهنیت و احساسات فردی که در جایگاه مفعول است، نادیده گرفته میشود. از نظر بنجامین، تقریباً تمام اشکال آسیب روانی، ریشه در گرفتار شدن در این الگوی ناسالم دارند.
آسیب روانی از دیدگاهی نو: وقتی روابط شکست میخورند
با این مفاهیم، بنجامین تعریف جدیدی از مشکلات روانی ارائه میدهد. آسیب روانی یک «مشکل درونی» در مغز یا روان فرد نیست، بلکه نتیجه شکست در روابط بینافردی و گیر افتادن در الگوی فاعل-مفعول است.
درمان چگونه تغییر میکند؟
این نگاه جدید، روش درمان را هم متحول میکند.
- درمانگر یک مشاهدهگر خنثی نیست: درمانگر دیگر نمیتواند یک «پرده سفید» بیطرف باشد. او خود یک انسان در اتاق است و در رابطهای دوطرفه با مراجع مشارکت میکند. احساساتی که درمانگر تجربه میکند، بخشی مهم از اطلاعات درباره الگوی روابط مراجع است.
- تمرکز بر «اینجا و اکنون»: تمرکز اصلی درمان از تحلیل گذشته به بررسی رابطهای که در لحظه میان درمانگر و مراجع شکل میگیرد، منتقل میشود. سؤال اصلی این است: «در حال حاضر بین ما چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ آیا در حال افتادن در الگوی فاعل-مفعول هستیم؟»
- هدف، بازسازی توانایی برای رابطه سالم است: هدف نهایی درمان، صرفاً «بینش پیدا کردن» نیست، بلکه این است که مراجع بتواند ظرفیت به رسمیتشناسی متقابل را در یک رابطه واقعی تجربه کند. اتاق درمان به آزمایشگاهی تبدیل میشود که در آن مراجع میتواند الگوهای قدیمی خود را در یک محیط امن شناسایی کرده و راه جدیدی برای ارتباط برقرار کردن را تمرین کند.
کلام پایانی
نظریه جسیکا بنجامین به ما یادآوری میکند که ما انسانها موجوداتی عمیقاً اجتماعی هستیم. هویت و سلامت روان ما در روابطمان ساخته میشود یا از هم میپاشد. او با زبانی روشن به ما نشان میدهد که بسیاری از رنجهایی که «مشکلات فردی» مینامیم، در واقع زخمهای ناشی از روابطی هستند که در آنها انسانیت ما دیده و تأیید نشده است. این نگاه نه تنها برای درمانگران، بلکه برای هر کسی که به دنبال درک بهتر خود و روابطش با دیگران است، بسیار ارزشمند و راهگشاست.
منابع اصلی
- Benjamin, J. (1988). The Bonds of Love: Psychoanalysis, Feminism, and the Problem of Domination. Pantheon Books.
- Benjamin, J. (2018). Beyond Doer and Done To: Recognition Theory, Intersubjectivity and the Third. Routledge.