
فراتر از کالریها: مروری جامع بر چاقی بهعنوان پدیده پیچیده زیستی-روانی و رویکردهای مداخلهای نوین
| نویسنده: نریمان صداقت | دستهبندی: چاقی |
| تعداد کلمات: 1476 | تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه |
۱. مقدمه آکادمیک: تعریف، طبقهبندی و اتیولوژی چاقی
چاقی یا فربهی (Obesity)، به عنوان یک وضعیت پاتولوژیک که با افزایش غیرطبیعی یا بیش از حد چربی بدن مشخص میشود، یک بیماری مزمن، پیچیده و عودکننده است که بار سنگینی بر سلامت عمومی تحمیل میکند (Bray, 2004). برای مدتهای طولانی، این وضعیت بهاشتباه به “عدم اراده” یا انتخابهای ضعیف فردی نسبت داده میشد، که زمینهساز برچسبزنی (Stigmatization) و شرمزدگی شدید برای افراد مبتلا شد. ما امروز میدانیم که چاقی ریشه در درهمتنیدگیهای عمیق زیستی، روانشناختی و اجتماعی دارد. هدف این جستار، ارائه یک نگاه جامع و همدلانه به این وضعیت و بررسی مداخلات مبتنی بر شواهد است.
۱.۱. تعریف و طبقهبندی چاقی (بر اساس BMI)
رایجترین ابزار تشخیصی برای تعریف چاقی در بزرگسالان، شاخص توده بدنی (BMI) است که از تقسیم وزن (بر حسب کیلوگرم) بر مجذور قد (بر حسب متر) محاسبه میشود:
| دستهبندی BMI | محدوده BMI (kg/m^2) |
|—|—|
| وزن طبیعی | ۱۸.۵ – ۲۴.۹ |
| اضافه وزن | ۲۵.۰ – ۲۹.۹ |
| چاقی درجه ۱ | ۳۰.۰ – ۳۴.۹ |
| چاقی درجه ۲ | ۳۵.۰ – ۳۹.۹ |
| چاقی درجه ۳ (مفرط) | ۴۰.۰ به بالا |
۱.۲. سببشناسی و بیماریهای زمینهساز: چگونگی شکلگیری
شکلگیری چاقی یک فرآیند چندعاملی است که از تداخل پیچیده عوامل ژنتیکی، محیطی، رفتاری و هورمونی ناشی میشود. اختلال در تنظیم هورمونهای روده-مغز و تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی بر آن، نقطه تنظیم وزن بدن (Set-Point) را افزایش میدهد. علاوه بر این، برخی شرایط پزشکی و داروها میتوانند در افزایش وزن نقش مستقیم داشته باشند: بیماریهای غدد درونریز (کمکاری تیروئید، سندرم کوشینگ، و PCOS) و داروهای روانپزشکی (مانند داروهای ضد روانپریشی) از جمله عوامل زمینهساز هستند.
۲. شاخصهای ارزیابی موخر و فیزیولوژی جدید
۲.۱. ارزیابی خطر سلامتی: فراتر از یک عدد ساده
تمرکز صرف بر BMI ناکافی است. چربی احشایی (Visceral Fat) با ریسک بالاتری از بیماریهای متابولیک و قلبی مرتبط است. به همین دلیل، شاخصهایی مانند نسبت دور کمر به قد (WHtR) و اندازهگیری ساده دور کمر، برای ارزیابی دقیقتر و جامعتر خطرات سلامتی مورد استفاده قرار میگیرند (Ashwell & Gibson, 2016).
۲.۲. چاقی: یک وضعیت التهابی و زیستشناختی (Hotamisligil, 2017)
پژوهشهای اخیر در حوزه متابولیسم، دیدگاه ما را از چاقی به عنوان یک مشکل صرفاً ذخیره انرژی به یک وضعیت “التهاب متابولیک” (Metaflammation) تغییر داده است. چاقی نه یک مشکل ساده کالری، بلکه یک بیماری مزمن با ریشه در فعالیت سیستم ایمنی است (Hotamisligil, 2017). بافت چربی اضافی، بهویژه چربی احشایی، سایتوکینهای التهابی ترشح میکند که باعث تشدید مقاومت به انسولین میشود و عملکرد سلولها را مختل میکند. بنابراین، مدیریت چاقی نیازمند مداخلاتی است که نه تنها بر وزن، بلکه بر کاهش التهاب مزمن تمرکز کنند.
۳. عمق روانشناختی: نگاهی به نیازهای برآورده نشده و دلبستگی
۳.۱. تأثیر روانی-اجتماعی: نیاز به حمایت و همدلی
افراد مبتلا به چاقی در جامعه غالباً با تبعیض و برچسبزنی مواجه هستند. این انزوای اجتماعی میتواند به افسردگی، اضطراب و کاهش شدید عزتنفس منجر شود، که به نوبه خود، خوردن هیجانی را به عنوان یک مکانیسم مقابلهای تقویت میکند. درمان شناختی-رفتاری (CBT) و استفاده از رویکردهای ذهنآگاهی (Mindfulness) برای مقابله با الگوهای فکری خودسرزنشگرانه، در این زمینه حیاتی است (Cooper et al., 2004).
۳.۲. بررسی روانکاوانه: روانشناسی خویشتن، روابط ابژه و تنظیم عاطفی
از دیدگاه روانکاوانه، غذا ممکن است تبدیل به یک مکانیسم تنظیم هیجان شود که برای مدیریت دردها و خلاءهای روانی بهکار میرود. رویکردهای معاصر در روانکاوی، بهویژه روانشناسی خویشتن (Self Psychology)، روابط ابژه و روانکاوی بینفردی، ابعاد عمیقتری از این مکانیسم دفاعی را روشن میسازند.
روانشناسی خویشتن (Self Psychology) – کوهوت: این رویکرد چاقی را تلاشی برای جبران نقایص ساختار “خویشتن” (Self) میبیند که ریشه در شکستهای محیطی دوران کودکی دارد. غذا در این شرایط، نقش یک “ابژه خود (Selfobject)” جایگزین را ایفا میکند. این ابژه جایگزین برای فردی که نیازهای آینهسازی (تأیید و بازتاب ارزشمندی) یا ایدهآلسازی او (نیاز به پیوستن به منبع قدرت) برآورده نشده است، به کار میرود (Stadter, 2012). پرخوری، تلاش ناخودآگاه فرد برای حفظ انسجام روانی و پر کردن خلأ عاطفی است. این مکانیسم توضیح میدهد که چرا رژیمهای صرفاً غذایی شکست میخورند؛ چرا که با حذف غذا، فرد عملاً ابژه خود تسکیندهنده خود را حذف میکند و اضطراب بنیادین او بدون جایگزین مناسب عود میکند.
روابط موضوعی(Object Relations) و تروما: رویکردهای روابط موضوعی و روانکاوی بینفردی بر نقش تجربیات آسیبزا و الگوهای دلبستگی درونیشده تأکید دارند. غذا تبدیل به یک ابژه انتقالی (Transitional Object) میشود که میتواند حس امنیت یا تسکین را در غیاب ابژههای حمایتی در دوران اولیه زندگی تداعی کند. همچنین، وزن اضافی ممکن است بهصورت ناهشیار فرد را در برابر تروماهای دوران کودکی یا آسیبپذیریهای عاطفی محافظت کند؛ این امر به ویژه در ارتباط با تروماهای بینفردی و نیاز به ایجاد یک “سنگر فیزیکی” در برابر نزدیکیهای ناخواسته مشاهده میشود (Somer, 2015). درمان در اینجا مستلزم پرداختن به این “روابط موضوعی آشفته” و کمک به فرد برای ایجاد مکانیسمهای تنظیم هیجانی مؤثرتر در روابط بینفردی است.
۴. طیف گسترده مداخلات مبتنی بر شواهد
مدیریت چاقی مستلزم یک رویکرد جامع و چندرشتهای است.
۴.۱. درمانهای دارویی نوین: آگونیستهای GLP-1 (Blundell & Wilding, 2022)
ظهور داروهای آگونیستهای گیرنده GLP-1 (مانند سماگلوتاید و تیرزپاتاید) تأییدی بر کنترل هورمونی قوی بر وزن است. این داروها با فعال کردن گیرندههای GLP-1 در مغز، نقطه تنظیم وزن بدن (Set-Point) را عملاً کاهش میدهند. این تنظیم مجدد به کاهش احساس گرسنگی، افزایش سیری و تغییر در ترجیحات غذایی منجر میشود (Blundell & Wilding, 2022). استفاده از این داروها باید بخشی از یک استراتژی جامع باشد، چرا که بدون اصلاح محیطی و رفتاری، قطع دارو اغلب منجر به بازگشت بدن به Set-Point قبلی میشود (Obesity, 2025).
۴.۲. مداخلات روانشناختی تخصصی: پذیرش و تعهد (ACT)
رویکردهای موج سوم شناختی-رفتاری، بهویژه درمان پذیرش و تعهد (ACT)، اثربخشی بالایی در مدیریت وزن طولانیمدت نشان دادهاند. ACT بر افزایش انعطافپذیری روانی (Psychological Flexibility) تمرکز میکند و به فرد میآموزد که احساسات ناخوشایند را بپذیرد، بدون اینکه مجبور باشد با غذا به آنها واکنش نشان دهد. در عوض، ACT فرد را تشویق میکند تا بر اساس ارزشهای عمیق زندگیاش عمل کند (Lillis, 2008).
۴.۳. جراحیهای باریاتریک و نقش حمایت گروهی
جراحیهای باریاتریک، یک تغییر بزرگ فیزیولوژیک ایجاد میکنند. اما این مداخلات بدون ارزیابی روانشناختی دقیق پیش و پس از عمل، موفقیت بلندمدت نخواهند داشت. گروه درمانی در این مرحله نقشی حیاتی دارد و محیطی امن برای مدیریت مسائل روانی پس از جراحی، از جمله انتقال اعتیاد و نیاز به ساختن مکانیسمهای مقابلهای جدید فراهم میکند.
۵. نتیجهگیری و توصیههای نهایی
مسیر سلامتی برای افراد مبتلا به چاقی یک سفر طولانی، سخت و نیازمند همدلی بیحد است. پذیرش این پیچیدگی و بهکارگیری رویکردهای جامع و مبتنی بر شواهد، کلید موفقیت پایدار است.
توصیههای کلیدی برای فرد:
* تمرکز بر سلامت، نه وزن صرف: هدف خود را بر بهبود کیفیت خواب، مدیریت استرس مؤثرتر، و کاهش دفعات خوردن هیجانی متمرکز کنید.
* جستجوی حمایت چندرشتهای (MDT): از کار با یک تیم متخصص (پزشک، متخصص تغذیه، و یک رواندرمانگر که با رویکردهای عمقی آشنا است) استفاده کنید.
* همدلی با خود (Self-Empathy) را تمرین کنید: بزرگترین مانع در این راه، خودسرزنشی درونیشده است. با خودتان با همان همدلی که با یک دوست مهربان برخورد میکنید، رفتار کنید. شکستهای مقطعی را بپذیرید و بدون قضاوت به مسیر بازگردید.
در نهایت، مدیریت چاقی در بلندمدت، تلاشی برای تغییر ذهنیت و ایجاد یک رابطه سالم با غذا، بدن و مهمتر از همه، خویشتن (Self) است.
منابع
Ashwell, M., & Gibson, S. (2016). Waist-to-height ratio as an indicator of ‘early health risk’: Newer scientific findings. Nutrition Research Reviews, 29(2), 163-174.
Blundell, J., & Wilding, J. (2022). Obesity, appetite control, and the role of GLP-1 receptor agonists. British Journal of Clinical Pharmacology, 88(1), 16-24.
Bray, G.A. (2004). Obesity is a chronic, relapsing neurochemical disease. International Journal of Obesity and Related Metabolic Disorders, 28(1): 34–38.
Cooper, Z., Fairburn, C.G., & Hawker, D.M. (2004). Cognitive-behavioral treatment of obesity. The Guilford Press.
Hotamisligil, G. S. (2017). Inflammation, metaflammation and immunometabolic disorders. Nature, 542(7640), 177-185.
Lillis, J. (2008). Acceptance and Commitment Therapy for the treatment of obesity-related stigma and sustained weight loss. Unpublished doctoral dissertation. University of Nevada, Reno.
Obesity. (2025). Nutritional priorities to support GLP-1 therapy for obesity: A joint Advisory from the American College of Lifestyle Medicine, the American Society for Nutrition, the Obesity Medicine Association, and The Obesity Society. Obesity (Silver Spring), 33(8): 1475-1503.
Somer, E. (2015). Trauma and obesity: A theoretical and empirical review. The Journal of Nervous and Mental Disease, 203(5), 329-337.
Sperry, L. (2016). The relationship between early maladaptive schemas and eating disorders. Journal of Clinical Psychology, 72(8), 773–785.
Stadter, M. (2012). Self Psychology and the Psychoanalytic Treatment of Addictions and Eating Disorders.
Wilding, J. P. H., Batterham, R. L., Calanna, S., Davies, M., Van Gaal, L. F., Lingvay, I., McGowan, B. M., Skovgaard, D., & Bird, V. (2021). Once-weekly semaglutide in adults with overweight or obesity. The New England Journal of Medicine, 384(11), 989-1002.